تشنه ام مولا ...
یا خَيْرَ الْفاتِحين (ای بهترين گشايندگان)
آب، فقط آبِ سقاخونه ي صحن قدس ِ حرم امام رضا!
هرکي ميره مشهد بهش سفارش مي کنم که به جاي منم آب بخوره توي حرم! اگه آبِ سقاخونه ي صحن قدس باشه چه بهتر!

حرم نورانی امام رضا (ع) - صحن قدس - نوروز ۸۹
آقا جان تشنه ام! نمي طلبي؟
قرار بود دو روز پیش زائرت بشم، نشد ... در اين همه مسافر حرم نبود جاي من ..
بطلب مولا... اين بغض مدام و اشکِ حلقه زده در چشم، فقط گنبد طلات رو کم داره که با ديدنش بشکنه و بباره ... و اين دلِ بي پناه، فقط دستاي مهربونت رو کم داره که آروم بگيره..
* * *
بلیط ماندن است مانده روی دستهای من
در این همه مسافر حـــرم نبود جای من؟
رفــیــق عــازم سفــــر، فقط «ســــلام» را ببر
ســفــــارش مــریــض حــضـــرت امـــــام را ببر
«سـلام نسخه» را بـبـر بـبـیــن دوا نمی دهد؟
از او بـپــرس ایــن مـریـض را شفـــا نمی دهد؟
چقدر تـــا تو با قطــارهـا سفـر کند دلش؟
چقدر بـگـــذرنـد زائـــرانـت از مـقــــابلش؟
چقدر بـــادهـــای دوریـــت مچـــالــه اش کنند؟
و دوستان به روزهـــای خوش حواله اش کنند؟
…
مــرا طـلای گــنــبــد تـــــو بی قـــــرار می کند
کسی مــــرا به دوش ابــــرهــــا سوار می کند
خیـــــال می کـنــد که دیدن تو قسمتش شده
هـمـیـن کسی که دارد از خودش فـرار می کند
…
بــه بــادهــای آشنـــای شــرق بوسه می دهد
بــه آتـــــش ارادت تـــــو افــتــخــــــار می کــنـد
به ایـن امیـــد، ضـــامـن رئـــوف، تا ببیندت،
هی آهـــوان بـچـــه دار را شکــار می کند
هـــزار تـــا غروب در مسیـــر ایستـــاده ام
به هـــر کـــه آمده به پایبوس نامه داده ام
مـــن از کـبــوتـــران گــنــبــد تـــو کمتـــرم مگر؟
کـه بـعـد سـالهــا نخـوانده ای مـرا به این سفر
قـطـارهــای عــــازم شمـــــال شــرق می روند
دقیقه های بی تــو مـثـــــل باد و برق می روند
کسی بلیط رفتنی به دست من نمی دهد
به آرزوی یک جــــوان خــــام تن نمی دهد
بلیط ماندن است مانده روی دستهــای من
در این همه مســـافــــر حرم نبود جای من
مهدی فرجی
(23/04/91) : تو این چند روز گذشته، خیلی از دوستانم اس ام اس زدن که در حرم امام رئوف نایب الزیاره هستن. یا حرم حضرت معصومه و جمکران دعاگو هستن! .. بیچاره دلم!
عـطــری از خــاک غـریـب آیـــد بـــاز